داستانهاي تربيتي خانواده





گام اول در تنبيه کودک

خانواده اي از دست فرزند شرورشان کلافه شده بودند .بي ادبي فرزند خردسال ، پدر ، مادر، و همه ي اهل منزل را رنج مي داد . بيرون از منزل هم کسي از آزار و اذيت او آسايش نداشت . پدرش نيز هر بار او را به باد کتک مي گرفت ، به اميد اين که بر اثر تنبيه ، دست از کارهاي زشت بر دارد ، اما فايده اي نداشت . روزي دست فرزند خود را گرفت و نفس زنان ، نزد حضرت ابوالحسن (ع)آورد و از وي شکايت کرد . حضرت نگاهي به آن مرد کرد و خواست راه و روش تربيت کردن را به او بياموزد . فرمود : « فرزندانت را نزن » مرد از خودش پرسيد : پس چگونه فرزندم را تربيت کنم . منتظر بود تا ادامه کلام امام را بشنود . امام ادامه داد : « براي ادب کردنش از او دوري و قهر کن » مرد گويا دنياي جديدي در تربيت فرزند به رويش گشوده شد . در همان لحظه تصميم گرفت شيوه ي قهر و دوري را پيشه ي خود سازد و با فرزندش سخني نگويد . در همين فکر بود که ادامه کلام امام ، او را آگاه تر کرد . امام فرمود : «ولي مواظب باش قهرت زياد طول نکشد و هرچه زودتر با فرزندت آشتي کن »(1)
نتيجه : شيوه ي تنبيه بدني در تربيت کودک هيچ تأثيري ندارد ، بلکه نتيجه ي عکس دارد . چون علاوه بر عادت به تنبيه ، عظمت و ابهت پدر و مادر يا معلم را نزد کودک خدشه دار مي کند و راه براي تربيت بعدي نيز بسته مي شود .

کودک سخاوت را از مادر مي آموزد :

در تاريخ مي خوانيم که «صاحب بن عباد » ، مرد بسيار با سخاوتي بود .
خودش گفته است : من اين سخاوت را از مادرم آموخته ام ، زيرا مادرم هر روز که مي خواست به مدرسه روانه ام کند ، پولي به من مي داد و مي گفت : اين پول را صدقه بده .
اين کار او موجب شد تا من به بخشش خو بگيرم و سخي شوم . او با اين کار ساده اش به من فهماند همان طور که بايد به فکر خود باشم ، بايد به فکر ديگران نيز باشم .(2)

پي نوشت :

1 ـ بحارالانوار ، ج 101 ، ص 99
2 ـ تربيت فرزند از نظر اسلام ، ص 8

منبع:مجله قدر(ش19)